1-درنمایشگاه، جزنقّاش، همه"تابلو"بودند! 2- عاشقِ ماهیِ "آزادی" هستم که به قلّابِ ماهیگیر، گیردهد! 3- بهم ریخته بودی، مرتّب کردم تورا! 4- وقتی روی پای پدرم"افتادم"، پایش در درفت! 5- با خانواده برای اسلام آوردن، به چین رفتیم! 6- سفرۀ خانواده، با گرسنگی پُرشده است! 7- پدرم برای"کشیدنّ"زیپ دهان غیبت کنندگان فامیل، ترازو خرید! 8- آنقدرخرابت هستم که به ارگِ بم، تنه می زنم! 9- چقدر رفتن، به پاهایت می آید! 10- منظورش آنقدر "روشن"بود که"خاموش"اش کردند! 11- می اریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو
کاریکلماتور های ابوالقاسم صلح جو
پدرم ,آنقدرخرابت ,ترازو ,ارگِ ,بم، ,تنه ,هستم که ,که به ,آنقدرخرابت هستم ,8 آنقدرخرابت ,خرید 8
درباره این سایت